پيام
+
بابام زنگ زده آتش نشاني که آقا
.
.
.
توي انباري خونه ي ما يه مار هست
من تعجب کردم
هيچياون بدبختا اومدن همه چيز رو زير و رو کردن
وسايلو انداختن بيرون
آخر سر هيچي پيدا نکردن و رفتن ....
بهش ميگم بابا مطمئني مار ديدي؟
ميگه : نه بابا جون ميخواستم انباري رو خالي کنم دست تنها بودم حوصله هم نداشتم!!!
NEgAr'
93/4/22
NEgAr'
=)